جدول جو
جدول جو

معنی تخلیه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تخلیه کردن
(سِ پُ دَ)
خالی کردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تخلیه کردن
خالی کردن وا گذاشتن: (خانه را تخلیه کرد)، خالی و ترک کردن قوای نظامی ناحیه یا شهری را
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تخلیه کردن
خالی کردن، تهی ساختن، پیاده کردن
متضاد: بار زدن، بار کردن، بیرون آوردن، بیرون ریختن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تخلیه کردن
تسريحٌ
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تخلیه کردن
Discharge, Evacuate
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تخلیه کردن
décharger, évacuer
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تخلیه کردن
排出する , 避難する
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تخلیه کردن
descarregar, evacuar
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تخلیه کردن
разряжать , эвакуировать
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به روسی
تخلیه کردن
entladen, evakuieren
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تخلیه کردن
вивантажувати , евакуювати
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تخلیه کردن
rozładować, ewakuować
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تخلیه کردن
排放 , 撤离
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تخلیه کردن
ปลดปล่อย , อพยพ
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تخلیه کردن
membuang, mengevakuasi
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تخلیه کردن
scaricare, evacuare
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تخلیه کردن
לפרוק , לפנות
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به عبری
تخلیه کردن
खाली करना , खाली करना
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به هندی
تخلیه کردن
descargar, evacuar
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تخلیه کردن
lossen, evacueren
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تخلیه کردن
تخلیہ کرنا
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به اردو
تخلیه کردن
খালি করা , সরিয়ে নেওয়া
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تخلیه کردن
kutolewa, kuhamisha
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تخلیه کردن
boşaltmak, tahliye etmek
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تخلیه کردن
배출하다 , 대피시키다
تصویری از تخلیه کردن
تصویر تخلیه کردن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ)
افساد. فتنه کردن. دوبهم زنی. مضرّبی. تضریب کردن: هرچند اگر تخلیطی کند پنهان نماند. (مجالس سعدی). چون بر مضمون وقوف یافت بدانست که غلام تخلیطی کرده. (مجالس سعدی). رجوع به تخلیط شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تدلیس کردن
تصویر تدلیس کردن
فریب دادن تباه گردانیدن،جمع تعمیرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخدیر کردن
تصویر تخدیر کردن
بی حس کردن سست کردن اندام و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخطئه کردن
تصویر تخطئه کردن
خطا کار خواندن نسبت خطا دادن کسیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیف کردن
تصویر تخفیف کردن
سبک کردن سبکبار ساختن، کاستن
فرهنگ لغت هوشیار
واگشودن باز گشودن باز تاراندن از هم گشادن (چیزی را) تجزیه کردن، فانی کردن (چیزی را) بگذاختن محو کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلیط کردن
تصویر تخلیط کردن
فتنه کردن، دو بمهزنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشبیه کردن
تصویر تشبیه کردن
همانند کردن چیزی را بچیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبلیغ کردن
تصویر تبلیغ کردن
آگهی دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تولید کردن
تصویر تولید کردن
زاستن
فرهنگ واژه فارسی سره